لغت “Facet” به معنای “سطح”، “جنبه”، یا “نمایی” است. این واژه از واژهی فرانسوی “facette” به معنای “سطح کوچک” گرفته شده است. تلفظ این واژه به صورت /ˈfæsɪt/ است.
کاربردها و نقش ها:
– در زمینهی جواهرسازی، “Facet” به سطحهای صاف و براقی از یک سنگ قیمتی اطلاق میشود که به منظور افزایش درخشندگی و جذابیت سنگ، بر روی آن ساخته میشود.
– در علوم مرتبط با شیشهسازی، “Facet” به سطوح صاف و براقی از شیشه اشاره دارد که برای تولید آینهها، لنزها و اشیاء دیگر استفاده میشوند.
– در ریاضیات، “Facet” به سطحهای مرزی یک چندوجهی اشاره دارد که به همراه سایر سطوح، چهارضلعیها و رئوس، چندوجهی را تشکیل میدهند.
– در علوم اجتماعی و روانشناسی، “Facet” به جنبههای مختلف یک مسئله، شخصیت یا مفهوم اشاره دارد. به عنوان مثال، در روانشناسی شخصیت، میتوانیم از “Facet” برای توصیف ویژگیهای مختلف شخصیتی فرد استفاده کنیم.
مترادف ها و متضادها:
– مترادف های “Facet” عبارتند از: “aspect”، “dimension”، “angle”، “feature” و “side”.
– متضادهای “Facet” عبارتند از: “whole” و “totality”.
تاریخچه و ریشه شناسی:
واژه “Facet” در انگلیسی قدیمی به معنای “سطح کوچک” به کار میرفت. این واژه از واژهی لاتین “facies” به معنای “چهره” گرفته شده است. در طول زمان، معنای “Facet” توسعه یافته و به کاربردهای مختلفی در زمینههای مختلف رسیده است.
اولین مورد استفاده:
اولین مورد استفاده از واژه “Facet” در انگلیسی قدیمی به شکل “fasette” در قرن چهاردهم ثبت شده است.
توضیحات گرامری:
“Facet” یک اسم است و میتواند به صورت جمع نیز استفاده شود. به عنوان مثال، “The diamond has many facets” به معنای “سنگ الماس دارای بسیاری از سطوح است” است. همچنین، میتوان از این واژه به عنوان صفت نیز استفاده کرد، مانند “a multifaceted problem” که به معنای “یک مسئله چندجانبه” است.