لغت “Iniquity” یک واژه انگلیسی است که در فارسی به معنای “بدکاری”، “ظلم”، “ناعدالتی”، “فساد” و “گناه” استفاده میشود. تلفظ این واژه به صورت /ɪˈnɪkwəti/ انجام میشود.
این واژه در متنوعیتی از زمینهها و مواقع به کار میرود. به عنوان مثال، میتوان به استفاده از این واژه در متون مذهبی، حقوقی، ادبی و فلسفی اشاره کرد. در متون مذهبی، “Iniquity” به معنای گناه و فساد اخلاقی استفاده میشود. در حقوق، این واژه به معنای ناعدالتی و ظلم در روابط اجتماعی و قوانین استفاده میشود. در ادبیات، “Iniquity” به معنای بدکاری و فساد در رفتار و روابط انسانی استفاده میشود. در فلسفه، این واژه به معنای ناعدالتی و بیانصافی در توزیع منابع و فرصتها به کار میرود.
مترادفهای واژه “Iniquity” عبارتند از: “wickedness”، “evil”، “sin”، “wrongdoing” و “corruption”. متضادهای این واژه شامل “virtue”، “righteousness” و “justice” میشوند.
در تاریخچه و ریشه شناسی، “Iniquity” از واژه لاتین “iniquitas” مشتق شده است که به معنای “بیانصافی” و “ناعدالتی” بوده است. این واژه در اوایل قرن ۱۴ میلادی وارد زبان انگلیسی شده است.
اولین مورد استفاده از واژه “Iniquity” در ادبیات انگلیسی در قرن ۱۴ میلادی ثبت شده است. به عنوان مثال، در کتاب “Piers Plowman” نوشتهٔ ویلیام لنگلند، این واژه به معنای بدکاری و فساد استفاده شده است.
در گرامر، “Iniquity” یک اسم است که میتواند به صورت مفرد یا جمع استفاده شود. به عنوان مثال، “The iniquity of the ruler” به معنای “بدکاری حاکم” و “The iniquities of society” به معنای “بدکاریهای جامعه” استفاده میشود.
به طور خلاصه، “Iniquity” یک واژه انگلیسی است که در فارسی به معنای “بدکاری” و “ناعدالتی” استفاده میشود. این واژه در متون مذهبی، حقوقی، ادبی و فلسفی به کار میرود و مترادفهای آن شامل “wickedness” و “evil” میشوند. این واژه در قرن ۱۴ میلادی وارد زبان انگلیسی شده است و میتواند به صورت مفرد یا جمع استفاده شود.