معنی و تعاریف لغت “To strike while the iron is hot” به فارسی:
– معنی: استفاده از فرصتی در زمان مناسب و بهینه
– تعریف: این عبارت متداول در زبان انگلیسی به معنای استفاده از فرصتی در زمان مناسب و بهینه است. به طور خاص، این عبارت به معنای انجام یک کار یا عملی در زمانی که شرایط برای انجام آن بهترین حالت را دارد، استفاده میشود.
تلفظ آنلاین:
– تلفظ: [tʊ straɪk waɪl ði ˈaɪərn ɪz hɒt]
کاربردها و نقشها:
– این عبارت به عنوان یک اصطلاح استفاده میشود و در موارد مختلفی قابل استفاده است. میتوان از آن در مواردی مانند کسب و کار، تصمیمگیریهای مهم، فرصتهای شغلی، روابط شخصی و غیره استفاده کرد. به طور کلی، این عبارت تاکید میکند که برای بهرهبرداری کامل از یک فرصت، باید در زمان مناسب و بهینه عمل کرد.
مترادفها و متضادها:
– مترادفها: seize the opportunity, make the most of the moment, capitalize on the chance
– متضادها: miss the opportunity, let the moment pass, procrastinate
تاریخچه و ریشهشناسی:
– اصل این عبارت به دورهی آهنگری برمیگردد. در آهنگری، آهن برای شکلدهی به آن باید در دمای بالا و هنگامی که گرم است، شکل داده شود. اگر آهن سرد شود، شکلدهی به آن دشوارتر میشود. بنابراین، این عبارت به معنای استفاده از فرصت در زمان مناسب و بهینه برای انجام کاری استفاده میشود.
اولین مورد استفاده و توضیحات گرامری:
– اصطلاح “To strike while the iron is hot” برای اولین بار در ادبیات انگلیسی در قرن ۱۷ میلادی ظاهر شده است. این عبارت به صورت یک اصطلاح ثابت استفاده میشود و ترکیبی از فعل “strike” به معنای ضربه زدن و اسم “iron” به معنای آهن است. از نظر گرامری، این عبارت به صورت فعل + حالت مفعولی (object) + حالت مفعولی (complement) ساخته شده است.
مثالهای متنوع:
1. The stock market is booming right now. It’s a great time to invest and strike while the iron is hot.
(بازار سهام در حال حاضر در حال رونق است. این زمانی عالی است که سرمایهگذاری کنید و از فرصت بهینه استفاده کنید.)
2. She received a job offer from a prestigious company. She decided to strike while the iron is hot and accept the offer immediately.
(او یک پیشنهاد شغلی از یک شرکت معتبر دریافت کرد. او تصمیم گرفت که در زمان مناسب و بهینه عمل کند و فوراً پیشنهاد را قبول کند.)
3. The team had a chance to win the championship, but they missed the opportunity. They didn’t strike while the iron was hot.
(تیم فرصتی برای برد قهرمانی داشت، اما آنها فرصت را از دست دادند. آنها در زمان مناسب و بهینه عمل نکردند.)
4. When it comes to negotiations, it’s important to strike while the iron is hot and reach a favorable agreement.
(در مذاکرات، مهم است که در زمان مناسب و بهینه عمل کرده و به توافقی مطلوب برسید.)
5. The entrepreneur recognized the potential of a new market and decided to strike while the iron is hot by launching a new product.
(کارآفرین پتانسیل یک بازار جدید را شناسایی کرد و تصمیم گرفت با عرضه یک محصول جدید در زمان مناسب و بهینه عمل کند.)